بسکتبال گرگان؛ دیروز ، امروز و شاید فردا
شايد قلم زدن در خصوص بسكتبال گرگان تبديل به امري تكراري شده باشد. اما هيچ گاه اين تكرار از اهميت موضوع و وخامت احوال بسكتبال گرگان كم نكرده است. بسكتبال گرگان امروز همچون شير پيري است كه چون فرزندي ندارد در كارزارهاي بي رحم از پس نوحريفان هم بر نمي آيد. هرچند برخي دوستان مي گويند شير، شير است گرچه پير بُوَد اما تجربه نشان داده متاسفانه پير، پير است گرچه شير بُوَد! آري... اين همان شيري است كه زمان نعره كشيدن هايش همه خود را همراهش مي دانند و در زمان مغلوب شدن هايش هيچ كس كوچكترين خبري هم ازو نمي گيرد. و اين است قانون بي رحم عصر ما.
ديروز:
بسكتبال گرگان از سال 1363 و از اولين دوره برگزاري مسابقات ليگ در ايران، حضوري پر فراز و نشيب اما مستمر در ليگ داشته است و طبعا جزو باسابقه ترين تيم هاي ليگ ايران به شمار مي رود. البته حضور بسكتبال گرگان به زماني بسيار پيشتر از ليگ برمي گردد. بسكتبال در محلات گرگان سابقه اي به قدمت تاريخ دارد حتي گرگان در دهه هاي 40 و 50 از قدرتهاي اول و برتر بسكتبال ايران محسوب مي شده است اما باز هم قدماي ورزش ، قدمت آنرا قبل تر از آن مي دانند. يكي از بزرگترين افتخارات تاريخ بسكتبال گرگان هم مربوط به پيش از انقلاب است. شعبان قاري ، پدر بسكتبال گرگان ميگويد: "از نظر من بهترين مقام تيم گرگان همان مقام دومي است كه در مسابقاتي تحت عنوان پهلوي آنرا كسب كرديم. البته در حقيقت قهرمان اصلي آن بازي ها ما بوديم و همگان هم به آن موضوع معترف بودند. باخت ما در آن زمان مربوط به يك ناداوري بود كه داور آن بازي باعث برد تيم پهلوي شد. تيم پهلوي آن زمان كم تيمي نبود و 9بازيكن ملي پوش داشت. البته آن داور هم پس از آن بازي براي هميشه از داوري خداحافظي كرد."بسكتبال گرگان در برهه هاي مختلف زمان با اسامي متفاوتي مثل پرسپوليس، شاهين، اتكا ، فجر ، هيات بسكتبال و شهرداري گرگان در مسابقات حضور داشته كه تا به امروز با توجه به تولّيت شهرداري گرگان در زمينه تيم داري هنوز نام شهرداري گرگان بر روي تيم بسكتبال گرگان است.
عرصه ي بسكتبال در گرگان تا كنون شاهد حضور اعجوبه هايي بوده است كه شايد ديگر هيچ زمان در تاريخ قابل تكرار نباشد. نام بزرگاني همچون علي ترابيان، منوچهر سيفي، حسن آهني، حاجي صباحي، قاسم كاشاني، عزيزا... طهماسبي، غلام مقدم، فرامرز قديمي، عزت رضاياني، يزدان احمدي، اكبري، حسن طيبي، حميدرضا منصوريان، اسدا... كبير، عليرضا بداقي، فرهاد زحمتكش، محمدمهدي ايزدپناه، حميد رضا كلاسنگياني و... براي هميشه در حافظه ي بسكتبال دوستان گرگان و ايران ماندگار خواهد بود. اما باز هم شعبان قاري چه زيبا راز ماندگاري اينان را فاش مي كند. قاري ميگويد:" من از سال 1333 در بسكتبال بوده امو شاهد ورود و خروج بازيكنان زيادي به عرصه بسكتبال بوده ام ، اما تنها در اين بين نام و ياد انهايي باقي مي ماند كه براي تيم خود با عشق بازي كرده اند."
در امر داوري هم گرگان سابقه ي نسبتا خوبي دارد. يكي از كرسي هاي نسبتا كم طرفدار در دهه 60 همين كرسي داوري بود كه به نسبت بازيگري و مربيگري بسكتبال، خواهان كمتري داشت. اما يكي از افرادي كه گام در اين عرصه نهاد فرهاد زحمتكش بود. وي كه پرچم دار داوري شهر گرگان و استان مازندران محسوب مي شد در سال 1370 و پس از حدود 18 سال قضاوت در سطوح مختلف بسكتبال ايران توانست به درجه پرافتخار داوري بين المللي نيز نائل آيد و به افتخارات بسكتبال گرگان بيفزايد.
امروز:
براستي اگر كسي از احوال امروز بسكتبال گرگان بي خبر باشد با شنيدن اين تاريخچه كوتاه و غني اين تصور بر ذهنش متبادر خواهد شد كه تيم بسكتبالي با اين سابقه در حال حاضر قطعا جزو يكي از سه تيم برتر ايران خواهد بود. اما همانطور كه مي دانيم اينگونه نيست. بسكتبال گرگان امروز در نقطه اي ايستاده است كه الحق و الانصاف جايگاه واقعي اش نيست. با هم رو راست باشيم. امروزه بسكتبال گرگان چه در چنته دارد؟ از ميراث عظيم نسلهاي گذشته بسكتبال چه در دستان خانواده بسكتبال باقي مانده است؟ مشكل كجاست؟
محمد علي كمانگري عضو اسبق شوراي شهر گرگان و رييس اسبق هيات بسكتبال استان گلستان در خصوص مشكلات امروز بسكتبال گرگان مي گويد: "آنچه مشخص است اين است كه اين ورزش از دو مشكل اصلي در گرگان رنج مي برد.مشكل اول در همه ورزش هاي حرفه اي ، اسپانسر مالي است و مشكل دوم عدم زيرساخت سازي براي آن ورزش. حل مسئله اول نيازمند پيش زمينه است. اگرچه استان و شهر ما صنعتي نيست ، اما راهكارها و تشويق هايي تعريف و تدوين شده كه مي توان بوسيله آن، بنگاه هاي كوچك و متوسط اقتصادي استان را در امر تيم داري سهيم كرد. مشوق هاي مالياتي هم مي تواند كمك شاياني در اين زمينه بنمايد. علاوه بر اين از وظايف نمايندگان شهر گرگان در مجلس و همچنين ديگر مقامات عاليرتبه حل اينگونه مشكلات است. ارتباط با وزارتخانه ها و هيات دولت هم در جذب كمك هاي مداوم مالي مي تواند موثر باشد."
اما مشكل اساسي امروز بسكتبال گرگان بر خلاف ديدگاه خيلي از دوستان پول نيست. مشكل به سياست ها و برنامه هاي غلطي باز مي گردد كه موجب شده است در اين برهه از زمان ما بازيكن كارامد بومي نداشته باشيم. درست است كه متاسفانه امروزه در بسياري از موارد از جمله ورزش، پول حرف اول را مي زند اما با كمي تامل به خوبي در مي يابيم براي مقوله اي كه هيچ برنامه ريزي دقيقي بر رويش صورت نگرفته است ميلياردها دلار بودجه هم كارساز نيست. اين ضعف بومي سازي و پرورش بازيكن قدرتمند بومي نتيجه عدم برنامه ريزي در طولاني مدت است. به اصطلاح عاميانه متاسفانه برخي از مسئولان تنها تا نوك بيني خود را مي بينند و حتي گوشه چشمي هم به آينده ندارند. ساليان سال است كه گرگان در زمينه استعداد يابي و پرورش استعدادهاي بسكتبال فعاليت هاي از هم گسيخته و بدون برنامه اي را انجام داده است كه هيچ كدام منتج به نتيجه ي مطلوب نشده است. امروز بسكتبال گرگان مانند آسماني است كه گه گاه شهابي در آن مي درخشد ولي از ستاره اي پرنور خبري نيست. چند سال ديگر طول مي كشد تا ستارگاني مانند نسل گذشته پا به عرصه ظهور بگذارند؟
اما در بسكتبال گرگان مقوله اي ديگر هم خودنمايي مي كند. قدرتي كه از آغاز با بسكتبال گرگان همراه بوده است. بسكتبال گرگان از موتور محركي به نام هواداران برخوردار است. هواداران بسكتبال گرگان به جمعيتي از تماشاگران بسكتبال گرگان مي گويند كه پا را از مرز هاي تنها يك تماشاگر بودن فراتر گذاشته اند و حاضرند براي موفقيت تيم محبوبشان هر كاري كنند. هرچند امروزه تيم بسكتبال شهرداري گرگان نتايج خوبي را نمي گيرد اما اين عدم موفقيت چيزي از حرارت و شور و اشتياق هواداران بسكتبال گرگان كم نكرده است. كمتر بازيكن و مربي اي را ديده و سراغ داريم كه از بازي در خانه و زمين گرگان ترس نداشته باشد.
اما چند سالي است كه هواداران فعاليت هاي خود را به صورت منسجم و سازمان يافته اي تحت لواي انجمن هواداران بسكتبال گرگان دنبال مي كنند. حسين سراواني رييس كنوني انجمن هواداران در خصوص چگونگي تاسيس اين انجمن مي گويد: "در سال 1379 به درخواست تعدادي از دوستان و اعضاي شوراي شهر طيفي از تماشاگران را جمع آوري كرده و انجمن هواداران بسكتبال گرگان را تاسيس كرديم. در آغاز، كار خود را با حدود 200 نفر از علاقمندان استارت زديم ولي در حال حاضر چيزي در حدود 5000 نفر عضو داريم. البته ثبت رسمي اين انجمن در سال 1386 طي حكمي از آقاي مشحون رياست فدراسيون بسكتبال جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت" اما متاسفانه شاهد آنيم كه مسئولان بسكتبال بجاي آنكه با بها دادن به اين علاقمندان از همين سرمايه بهره ي لازم را ببرند در مواقعي با با انجام برخي اعمال موجب دلسردي اين جوانان مي شوند.
فردا:
صحبت در خصوص فردايي كه نيامده بسيار كار سختي است و تنها مي توان بر پايه حدس و گمانه زني سخن گفت. با توجه به روند حال حاضر و پيش روي مسئولين ورزش استان علي الخصوص مسئولين بسكتبال ،آينده اي بهتر و روشن تر از امروز در انتظار اين ورزش نخواهد بود. جالب است كه با وجود قدرتمند تر شدن تيم ملي بسكتبال و مطرح شدن ايران به عنوان يكي از قدرتهاي قاره كهن ، تيم بسكتبال شهرداري گرگان دچار روندي نزولي شده است. با نگاهي دقيق در مي يابيم تنها راه نجات بسكتبال گرگان برنامه ريزي مدوّن و حركت در مسير همان برنامه است. مطمئناً هر گونه برنامه ريزي هم نيازمند همكاري و همراهي عضو عضو خانواده بزرگ بسكتبال به همراه پشتيباني و حمايت مادي و معنوي مسئولين امر خواهد بود.
در پايان بايد گفت بسكتبال در گرگان تنها يك رشته ورزشي محسوب نمي شود بلكه به مانند خون در رگ و جان گرگاني ها جريان دارد. اميد است مسئولين و متوليان امروزه بسكتبال كمي هم نگاهي به آينده داشته باشند و كاري كنند كه نسل هاي آينده از ايشان به نيكي ياد كنند.
فعلا ياعلي...
پی نوشت: درخصوص بدون عکس بودن مطلب عذر خواهی می کنم. متاسفانه سیستم بلاگفا به علت نقائص فنی اجازه درج عکس در مطلب را نداد.
ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم...